سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روزى دو گونه است : آن که بجوید و آن که بجویندش ، پس آن که دنیا را جوید مرگ در پى او پوید تا از دنیایش برون راند و آن که آخرت را خواهد دنیا او را جوید تا روزى‏اش را به کمال بدو رساند . [نهج البلاغه]
3  سفر طولانی آخرت  4

((حکایت )) (پنج شنبه 87/5/17 :: ساعت 8:55 صبح )


از کتاب حبل المتین نقل است که ((میر معین الدین اشرف )) که یکى از صلحاء خدام روضه رضویه بود نقل کرده که در خواب دیدم که در دارالحفّاظ یا کشیک خانه مبارکه هستم و به جهت تجدید وضو بیرون آمدم پس چون به صفه امیر على شیر رسیدم ، جماعت بسیارى را دیدم که داخل در صحن مطهر شدند و در جلو آنها شخص نورانى ، خوش صورت و عظیم الشاءنى بود و در دست جماعتى که پشت سر او بودند کلنگها بود، پس ‍ همینکه به وسط صحن مقدس رسیدند آن شخص بزرگوار که در جلو آن جماعت بود به آنها گفت این قبر را بشکافید، و این خبیث را بیرون بیاورید و اشاره کرد به قبر مخصوصى پس چون شروع کردند به کندن قبرش ، از شخصى پرسیدم که این شخص بزرگوار که امر مى فرماید کیست ؟ گفت : حضرت امیرالمؤ منین (ع) است .
پس در این حال دیدم که امام هشتم حضرت رضا (ع) از روضه مبارکه بیرون آمد و خدمت حضرت امیرالمؤ منین رسید و سلام کرد. آن حضرت پاسخ داد.
پس امام رضا (ع) عرض کرد یا جداه از شما خواهش مى کنم که شخصى را که مدفون است ببخشید و عفو فرمائید. فرمود: که مى دانى که این فاسق فاجر شرب خمر مى کرد؟ عرض کرد: بلى لکن وصیت کرد در وقت مرگ خویش که او را در جوار من دفن کنند. پس ما امیدواریم که شما عفو بفرمائید فرمود: او را به خاطر تو بخشیدم . پس آن حضرت تشریف برد و من از وحشت بیدار شدم و بعضى از خدام آستانه را بیدار کردم و آمدیم به همان موضع که در خواب دیدم . دیدم که قبر تازه اى است که مقدارى از خاک آن بیرون ریخته شد.
پس پرسیدم که صاحب این قبر کیست ؟ گفتند: مردى از اتراک است که دیروز در اینجا دفن شده است .
فقیر گوید که در حکایت تشرف حاج على بغدادى به خدمت امام عصر ارواحنا فداه و سؤ الات او از آن حضرت نقل شده که گفت : به آن حضرت گفتم : سیدنا! صحیح است که مى گویند: هر کس امام حسین (ع) را در شب جمعه زیارت کند در امان است ؟ فرمود: آرى والله ، و اشک از چشمان مبارکش جارى شد و گریست .
گفتم : سیدنا! مساءلة .
فرمود: بپرس .
گفتم : سنه 1269 ه‍ق حضرت امام رضا (ع) را زیارت کردیم و در ورود، یکى از عربهاى شروقیه که از بادیه نشینان طرف شرقى نجف اشرف بود ملاقات کردیم و او را مهمانى نمودیم و از او پرسیدیم که چگونه است ولایت حضرت رضا (ع)؟ گفت : بهشت است ؛ امروز پانزده روز است که من از مال مولاى خود حضرت رضا (ع) خورده ام منکر و نکیر چه حق دارند که در قبر نزد من بیایند؛ گوشت و خون من از طعام حضرت رسیده است . آیا صحیح است ، که على بن موسى الرضا مى آید و او را از منکر و نکیر خلاص ‍ مى کند؟ فرمود: آرى والله ؛ جد من ضامن آنست .


¤ نویسنده: یازهرا مدد


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[ Atom ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 22
مجموع بازدیدها: 55397
 

»» درباره خودم
 

»» لوگوی خودم
 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» دوستان من
 

»» وضعیت من در یاهو