3 سفر طولانی آخرت 4 |
یکى از مواقع هولناک قیامت ساعتى است که انسان از قبر خود بیرون مى آید و این ساعت یکى از آن سه ساعتى است که سخت ترین ساعات و وحشتناکترین آنها براى فرزندان آدم است .
حق تعالى در سوره معارج فرمود: فذرهم یخوضوا و یلعبوا - الى آخر السورة (15) ؛ ((یعنى ایشان که در باطل خود فرو رفته اند بحال خود واگذار تا بازى کنند و روز خود را ملاقات کنند روزى که از آنها دعوت شده و روزى که از قبرهاى خود با شتاب بیرون مى آیند. تا بسوى پرچمى که بر افراشته شده بسرعت روان شوند، چنانکه لشکر پراکنده که علم را برپا ببینند به جانب آن شتاب کنان مى روند، در حالیکه چشمانشان فرو افتاده که نمى توانند از هول نظر کنند، و خوارى بر ایشان چیره شده و این است آن روزیکه وعده داده مى شدند.))
از ابن مسعود روایت شده که گفت : من در خدمت حضرت امیرالمؤ منین (ع) نشسته بودم که آن جناب فرمود: همانا در قیامت پنجاه موقف است هر موقفى هزار سال ؛ موقف اول بیرون آمدن از قبر است که هزار سال با بدن برهنه و پاى برهنه با حال گرسنگى و تشنگى در جائى نگهدارى مى شوند، پس هر که از قبر خود با ایمان بخدا و به بهشت و دوزخ و بعث و حساب و قیامت بیرون آید و بخدا و پیامبر اقرار کند از تشنگى و گرسنگى نجات خواهد یافت .
و حضرت امیرالمؤ منین (ع) در نهج البلاغه فرموده : و ذلک یوم یجمع الله فیه الاولین و الآخرین لنقاش الحساب و جزاء الاعمال خضوعا قیاما قد الجمهم العرق و رجفت بهم الاءرض و احسنهم حالا من وجد لقدمیه موضعا و لنفسه متسعا(16)
((روزى که خداوند خلق اول و آخرین را براى رسیدگى به حساب و اعمالشان در یک جا جمع فرماید و حال مردم در آن روز به این نحو است که خاضع و فروتن ایستاده اند، و عرقهاى ایشان تا دهنهاى ایشان رسیده و زمین ایشان را به سختى و شدت مى جنباند و از میان مردم حال آن کسى خوب است که براى قدمهاى او جایى باشد و به قدر کافى توان نفس کشیدن را داشته باشد.
و شیخ کلینى از حضرت صادق (ع) روایت کرده که مثل مردم هنگام ایستادن در روز قیامت مانند تیر است در ترکش ؛ یعنى همچنانکه تیرها را دسته کرده در ترکش جاى مى دهند به حدى که از تنگى تکان نمى خورند، همین طور جاى آدمى در آن روز به حدى تنگ است که توان حرکت از جاى خود ندارد.
و بالجمله این موقف ، موقفى عظیم و شایسته است . در اینجا مطالبى را پیرامون اشخاصى که از قبر بیرون مى آیند بیان مى کنیم .
1- شیخ صدوق روایت کرده از ابن عباس از حضرت رسول صلى الله علیه و آله که آن حضرت فرمود: کسى که در ولایت و امامت على شک دارد روز قیامت در حالى برانگیخته مى شود که در گردنش طوقى از آتش باشد که داراى سیصد شعبه است که بر هر شعبه اى از آن ، شیطانى باشد که روترش کند در روى او و آب دهن افکند در صورت او.(17)
2- شیخ کلینى از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که خداوند تبارک و تعالى روز قیامت مردمانى را از قبرهایشان برمى انگیزد که دستهایشان به گردنهایشان بسته شده بحدى که توان کوچکترین چیزى را ندارند و فرشتگان با ملامت و سرزنش به آنها مى گویند اینها مردمى هستند که حق خداوند را در اموالشان ندادند.
3- شیخ صدوق از حضرت رسول صلى الله علیه و آله در حدیث طولانى روایت کرده که هر کس بین دو نفر نمامى و سخن چینى کند خداوند در قبر آتشى بر او مسلط مى سازد که بسوزاند او را تا روز قیامت ؛ پس چون از قبر خود بیرون آید مسلط فرماید حق تعالى بر او چهار مار سیاه بزرگى که گوشت او را با دندان بکند تا داخل جهنم شود.(18)
4- و نیز از آن حضرت روایت کرده که هر چشم خود را از نگاه کردن به زن نامحرم پر کند حق تعالى او را روز قیامت در حالى محشور مى سازد که او را به میخهاى آتشین کشیده باشند و سپس امر شود که او را به سمت آتش برند.
5 - و نیز از آن حضرت صلوات الله علیه روایت کرده که فرمود: خداوند روز قیامت شرابخوار را با روى سیاه و چشمهاى کبود و دهان کج محشور مى گرداند در حالى که آب از دهانش مى ریزد و زبان او را از قفایش بیرون کرده اند.
و در علم الیقین محدث فیض است که روایت شده در ((صحیح )) که شارب الخمر محشور مى شود روز قیامت در حالى که کوزه اى در گردنش است و قدح در دستش و بویش گندیده تر است از هر مردارى که بر زمین است ، لعنت مى کند او را هر که مى گذرد بر او از خلایق .(19)
6- شیخ صدوق از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: روز قیامت شخص دو رو و دو رنگ را مى آورند در حالى که زبانش از پشت سرش بیرون آمده و زبان دیگر از جلو رویش در حالى آتش از دهانش شعله ور است و مى گویند این مجازات دو روئى و دو زبانى است .
و بدان که چیزهایى که براى این موقف سودمند است ، بسیار است و ما به چند نمونه از آن اشاره مى کنیم :
1- در حدیثى وارد شده که هر که جنازه اى را تشییع کند، حق تعالى بر او ملائکه اى موکل فرماید که با ایشان رایاتى باشد و تشییع کنند او را از قبرش تا محشرش .
2- شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده که هر کس از مؤ منى اندوهى را برطرف کند، حق تعالى بر طرف کند از او اندوه هاى آخرت را و بیرون آید از قبر خود در حالیکه دلش خنک و سرد باشد.
3- شیخ ((کلینى )) و ((صدوق )) از ((سُدیر صیرفى )) روایت کرده اند در خبر طولانى که گفت : حضرت صادق (ع) فرمود: که چون حق تعالى مؤ من را از قبرش بیرون آورد، بیرون شود با او مثالى یعنى قالبى و کالبدى که پیش روى او باشد، پس مؤ من هر چه بیند، هولى از هولهاى روز قیامت ، آن مثال به او مى گوید: اندوهناک مشو و مترس و مژده باد تو را به سرور و کرامت از حق تعالى . و پیوسته او را بشارت دهد تا در مقام حساب ؛ پس حق تعالى حساب آسانى از او بگیرد و او را به بهشت فرمان دهد و آن مثال در جلو او باشد.
پس مؤ من به او گوید: خدا رحمت کند تو را خوب رفیقى براى من بودى ؛ از قبر با من بیرون آمدى و پیوسته مرا به سرور و کرامت از حق تعالى بشارت دادى تا دیدم من آن را. پس تو کیستى ؟ گوید: من آن سرور و شادى هستم که بر قلب برادر مؤ من خود در دنیا وارد کردى ؛ حق تعالى مرا خلق فرموده تا تو را بشارت دهم .
4- و نیز شیخ کلینى از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر که برادر مؤ من خود را لباس زمستانى یا تابستانى بپوشاند، و آنکه بر او سختیهاى مرگ را آسان کند، و گشاد کند قبر او را و آنکه وقتى که از قبر خود بیرون آید فرشتگان را با مژده ملاقات کند؛ یعنى ملائکه او را بشارت دهند و اشاره به همین است آیه شریفه : و تتلقیهم الملائکه هذا یومکم الذى کنتم توعدون .
5- سید بن طاووس در کتاب اقبال از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده که هر کسى که در ماه شعبان هزار مرتبه بگوید: لا اله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون حق تعالى براى او عبادت سال را بنویسد و گناه او را محو کند و روز قیامت از قبرش بیرون بیاید در حالى که چهره اش مانند ماه شب چهارده درخشان باشد.
6- خواندن دعاى جوشن کبیر در اول ماه رمضان است .
شایسته است که ما در اینجا چیزى که مناسب مقام است نقل کنیم : شیخ اجل امین الدین طبرسى (رحمه الله علیه ) در مجمع البیان از ((براء بن عازب )) نقل کرده که ((معاذ بن جبل )) نشسته بود نزدیک حضرت رسول صلى الله علیه و آله در منزل ((ابى ایوب انصارى )). پس معاذ گفت : یا رسول الله خبر ده مرا از قول حق تعالى ((یوم ینفخ فى الصور فتاءتون افواجا))(20) یعنى روزى که دمیده شود در صور پس فوج فوج بیائید. حضرت فرمود: اى معاذ سؤ ال کردى از امر عظیمى ، بعد فرمود: ده صنف از امت من متفرق و پراکنده محشور مى شوند که خداوند ایشان را از مسلمانان جدا کرده و تغییر صورتشان را به این صورتها تغییر داده است بعضى به صورت بوزینه باشند، بعضى به صورت خوکها، بعضى نگونسار باشند، به این طریق که پاهایشان از بالا و صوتهایشان از زیر و ایشان را با صورتهایشان به محشر بکشند، بعضى کور باشند که رفت و آمد کنند، بعضى کران و گنگان باشند که چیزى نفهمند، بعضى زبانهایشان بمکند در حالى که چرک و خون از دهانشان جارى باشد بعضى با دستها و پاهاى بریده محشور شوند، بعضى به تنه هاى درخت آتشین آویخته باشند بعضى از مردار، گندیده تر باشند بعضى پوشیده باشند از قطران که تمام اندام ایشان را گرفته و پیراهنها به پوستهاى ایشان چسبیده باشد پس آنهائى که به صورت بوزینه اند اشخاصى هستند که سخن چینى و نمامى مى کردند. و آنهائى که به صورت خوکها باشند کسبهاى حرام داشتند و اما آنان که نگونسارند پس خورندگان ربا مى باشند. و آنان که کورند کسانى اند که با ستم داورى کرده اند و آنان که کر و گنگ مى باشند اشخاصى هستند که دچار عجب و خودبینى اند آنان که زبانهایشان را مى مکند علما و قاضیانند که اعمالشان مخالف با گفتارشان مى باشد و آنان که دستها و پاهایشان بریده شده کسانى اند که همسایگان خود را آزار داده اند و آنان که به دار آتشین آویخته شده اند کسانى هستند که سعایت و سخن چینى مى کنند و آنان که از مردار گندیده ترند اشخاصى اند که حق خدا را که در اموالشان بوده نداده اند و آنان که جبه هائى از قطران بر تن دارند مردم خودخواه و مغرورند.
¤ نویسنده: یازهرا مدد