سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این قرآن ریسمان خدا و نور روشن گر و درمانی سودبخش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
3  سفر طولانی آخرت  4

قیامت (جمعه 87/5/18 :: ساعت 7:39 صبح )

یکى از منازل هولناک آخرت ، قیامت است که هولش عظیم ، بلکه از هر هول اعظم و فزعش فزع اکبر است و خداوند در وصف آن مى فرماید: ثقلت فى السموات و الارض لا تاءتیکم الا بغتة سنگین و گران و عظیم است قیامت از حیث شدائد و هولهاى آن ، در آسمانها و زمین یعنى بر اهل آنها از ملائکه و جن و انس ، نیاید شما را مگر ناگهان .
قطب راوندى از حضرت صادق (ع) روایت کرده که حضرت عیسى (ع) از جبرئیل پرسید: کى قیامت بر پا خواهد شد؟ جبرئیل چون اسم قیامت شنید به لرزه افتاد و غش کرد؛ پس چون به حال آمد گفت یا روح الله ، مسئول به امر قیامت اعلم از سائل نیست ، سپس آیه شریفه را که ذکر شد خواند.

و شیخ جلیل على بن ابراهیم قمى (رحمة الله ) از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که وقتى حضرت رسول صلى الله علیه و آله نشسته بود و جبرئیل نزد آن حضرت بود که ناگاه نظر جبرئیل به جانب آسمان افتاد و از ترس ، رنگش مانند زعفران زرد شد؛ پس خود را به رسول خدا چسبانید و به حضرت پناه برد. پس حضرت رسول به آنجا که جبرئیل نظرش افتاده بود، نظر افکند ملکى را دید که مشرق و مغرب را پر کرده بود. پس آن ملک رو به پیغمبر کرد و گفت یا محمد! من فرستاده خدایم تا تو را خبر دهم که یا پادشاهى را اختیار کنى یا پیامبرى را؟ پس حضرت به سوى جبرئیل توجه کرد، دید رنگش به حال اول برگشته و به حال آمده .

جبرئیل عرض کرد: بهتر است که رسول و بنده باشید. پس پیغمبر گفت : مى خواهم بنده و رسول باشم . پس آن ملک پاى راست را بلند کرد و گذاشت در میان آسمان دنیا و پاى چپ را بلند کرد و گذاشت در آسمان دوم ، بعد از آن پاى راست را گذاشت در آسمان سوم ؛ به همین نحو رفت تا آسمان هفتم .

هر آسمان را یک گام خود کرد و هر چه بالا رفت کوچک تر شد تا آنکه به اندازه مرغ کوچکى شد. پس حضرت به جبرئیل فرمود: دیدم طورى ترسیده بودى که رنگت تغییر کرده بود. جبرئیل گفت : یا رسول الله مرا ملامت مفرما. آیا دانستید که این ملک کى بود؟ این اسرافیل حاجب الرب بود و از زمانیکه حق تعالى آسمانها و زمین را خلق فرموده از مکان خود پائین نیامده .

من او را دیدم که به سوى زمین مى آید، گمان کردم که براى بر پا کردن قیامت آمده است پس از ترس قیامت ، رنگم چنان تغییر کرد که مشاهده فرمودید. پس چون دیدم که براى امر قیامت نیامده بلکه حق تعالى چون شما را برگزیده و به خاطر عظمت شما او را به نزد شما فرستاده ، رنگم به حال اول برگشت و نفسم به سوى من برگشت .
و در روایتى است که نیست ملک مقربى و نه آسمانى و نه زمینى و نه بادى و نه کوهى و نه صحرایى و نه دریائى مگر اینکه بترسند از روز جمعه براى آنکه قیامت در آن بر پا مى شود.
فقیر گوید: شاید ترسیدن آسمان و زمین و سایر چیزها که ذکر شد ترسیدن اهل آنها و موکلین آنها باشد چنانچه مفسرین در معنى آیه ثقلت فى السماوات و الارض (13) گفته اند.
و روایت شده که چون حضرت رسول صلى الله علیه و آله قیامت را ذکر مى نمود، صداى آن حضرت شدید و رخسار آن حضرت سرخ مى شد.

و شیخ مفید در ارشاد نقل کرده که چون حضرت رسول صلى الله علیه و آله از غزوه تبوک به مدین مراجعت فرمود، ((عمرو بن معدى کرب )) به خدمت آنحضرت رسید. حضرت به او فرمود: اسلام بیاور اى عمرو تا خدا تو را از فزع اکبر ایمن گرداند یعنى ترسى که بزرگترین ترسهاست . عمرو گفت : اى محمد صلى الله علیه و آله فزع اکبر کدام است ؛ من کسى هستم که نمى ترسم .

مؤ لف گوید که از این کلام معلوم مى شود دلیرى و قوت قلب عمرو؛ نقل شده که او از شَجعان نامى روزگار بوده و بسیارى از فتوحات عجم به دست او واقع شده و شمشیر او به صمصامه معروف بود، که با آن ، به یک ضربت ، پاهاى شتر را از هم جدا مى کرد.

و عمر بن الخطاب در زمان خلافت خود از او خواهش کرد که آن شمشیر را نشان او دهد، عمرو آن را حاضر کرد. عمر آن را کشید و بر محلى زد که تیزى آنرا امتحان کند ابدا اثر نکرد. عمر آن را دور افکند و گفت : این چیزى نیست . عمرو گفت : اى امیر شما از من شمشیر طلبیدید نه بازویى که آن شمشیر را مى زد. عمر از سخن عمرو بدش آمد و او را سرزنش کرد و به قولى او را بزد.

و بالجمله چون عمرو گفت من از فزع اکبر نمى ترسم ، حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: اى عمرو چنین نیست که گمان کرده اى ؛ همانا صیحه اى بلند خواهد شد که میتى نماند مگر آنکه زنده شود و نماند زنده اى مگر آنکه بمیرد، مگر آنها که خدا خواسته نمیرند. پس یک صیحه دیگر برایشان زده مى شود که همه زنده مى شوند و صف مى کشند و آسمان شکافته مى شود و کوهها متلاشى و پراکنده مى شوند و پاره ها از آتش جهنم جدا شود و مانند کوه ها افکنده شود؛ پس نماند صاحب روحى مگر آنکه دلش کنده شود و گناهش را یاد کند و مشغول به خود شود مگر کسانى که خدا خواسته باشد؛ پس کجایى تو اى عمرو و این ؟ عمرو گفت : همانا من مى شنوم امرى را که عظیم و بزرگ است . و به حدى قیامت هولناک است که اموات و مردگان در عالم برزخ و قبر نیز هول و وحشت آن را دارند به نحوى که بعضى از مردگان که به دعاى اولیاء خدا زنده شده اند موهایشان تمام سفید بوده . سبب سپیدى موى آنها را پرسیدند، گفتند وقتى که ما را به زنده شدن امر کردند گمان کردیم که قیامت بر پا شده و از وحشت و هول قیامت تمامى موهاى ما سپید شد.
اینک ما در اینجا چیزهائى که سبب خلاصى از سختیهاى قیامت است ذکر مى کنیم شاید آن را به کار بندید.

 

1- روایت شده است که هر که سوره یوسف (ع) را در هر روز یا در هر شب بخواند، روز قیامت که مبعوث مى شود جمالش مانند جمال یوسف باشد، و به او فزع و ترسى از روز قیامت نرسد.
و از حضرت امام محمد باقر (ع) مرویست که هر که سوره دخان را در نمازهاى فریضه و نافله ، بخواند حق تعالى او را در جمله آنهائى که امین و بى ترسند مبعوث فرماید.
و از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروى است که هر که سوره احقاف را در هر شب یا در هر جمعه بخواند، به او ترسى در دنیا نرسد و حق تعالى او را از ترس روز قیامت ایمن گرداند.
و نیز از آن حضرت منقولست که هر که سوره والعصر را در نمازهاى نافله خود بخواند روز قیامت با صورت سفید و روشن مبعوث مى شود، و دهانش به خنده گشوده باشد و چشمش روشن باشد تا داخل بهشت شود.
2- شیخ کلینى از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل کرده که حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود: هر که احترام و تعظیم کند کسى را که در اسلام موى خود را سپید کرده حق تعالى او را از فزع و ترس روز قیامت ایمن گرداند.
3- و نیز از آن حضرت روایت کرده که فرمود: هر که بمیرد در راه مکه ، خواه در وقت رفتن باشد یا در وقت برگشتن ، از ترس بزرگ روز قیامت ایمن باشد. و شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده که فرمود هر که در یکى از دو حرم ، یعنى حرم مکه و حرم مدینه بمیرد خداوند او را از جمله آنهائیکه امین و بى ترسند قرار مى دهد.
4- شیخ کلینى از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر که در حرم مکه معظمه دفن شود از فزع اکبر ایمن گردد.
5- شیخ صدوق از حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کرده که هر کس ‍ از زنا و یا زشتى دیگر به خاطر خداوند بپرهیزد خداوند آتش جهنم را بر او حرام گرداند و او را از ترس بزرگ روز قیامت ایمن گرداند.
6- کسى که نفس اماره را دشمن خویش شمرد خداوند او را از ترس روز قیامت ایمن گرداند.
7- شیخ اجل على بن ابراهیم قمى از حضرت امام محمد باقر (ع) روایت کرده که هر کس خشم خود را فرو برد خداوند دل او را از امن و ایمان روز قیامت پر گرداند.
8- حق تعالى در سوره نمل فرمود: من جاء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ آمنون (14) یعنى هر که آورد در روز قیامت حسنه را پس از براى اوست بهتر از آن و ایشان از فزع آن روز ایمنند. از حضرت امیرالمؤ منین روایت شده که فرمود: حسنه در این آیه ، معرفت و ولایت و محبت ما اهل بیت است .
9- شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده که فرمود: هر کس که برادر مؤ من اندوهگین و تشنه را کمک کند و اندوهش را از بین ببرد و یا خواسته اش را بر آورده سازد براى او از طرف خداوند هفتاد و دو رحمت است که یکى از آنها را حق تعالى در دنیا به او مرحمت فرماید که با آن زندگى خود را اصلاح نماید و هفتاد و یک رحمت دیگر براى جلوگیرى از ترسهاى روز قیامت او باشد.
مؤ لف گوید که در خصوص قضاء حوائج برادران دینى روایات بسیار نقل شده ؛ از جمله از حضرت امام محمد باقر (ع) مروى است که کسى که دنبال کار برادر مسلمان خود برود حق تعالى او را در حمایت هفتاد و پنج هزار فرشته قرار دهد که براى او در هر قدمى حسنه اى بنویسد و زشتى را از او بردارد و درجه بالاتر را به او دهد. و چون فارغ شود از حاجت او بنویسد براى او اجر کسیکه حج و عمره را بجا آورده باشد. و از حضرت صادق (ع) منقول است که قضاء حاجت مرد مؤ من افضل است از حجّه و حجّه و حجّه و شمرد تا ده حج .
و روایت شده که در بنى اسرائیل هر گاه عابدى به نهایت عبادت مى رسید از میان همه عبادات سعى و کوشش در بر آوردن حاجات مردم اختیار مى کرد.
و شیخ جلیل ، شاذان بن جبرئیل قمى از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت کرده که حضرت در شب معراج این کلمات را دید که بر در دوم بهشت نوشته شده : لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى الله ، از براى هر چیزى حیله ایست و حیله سرور در آخرت چهار خصلت است : دست مالیدن بر سر یتیمان و مهربانى بر بیوه زنان و رفتن پى حاجت مؤ منان و تعهد و پرستارى از فقیران و مسکینان لهذا علما و بزرگان دین خیلى اهتمام در قضاء حوائج مؤ منین داشتند و حکایاتى از ایشان در این باب نقل شده که جاى نقلش نیست .
10- شیخ کلینى از حضرت امام رضا (ع) نقل کرده که هر که نزد قبر برادر خود بیابد و دست خود را بر قبر بگذارد و انا انزلناه فى لیلة القدر را هفت مرتبه بخواند خداوند او را از فزع اکبر ایمن گرداند.
(مؤ لف گوید که در روایت دیگر است که رو به قبله کند و دست بر روى قبر بگذارد) و این ایمن بودن از ترس بزرگ روز قیامت ، ممکن است براى خواننده باشد چنانچه ظاهر خبر است ، و محتمل است براى میت باشد چنانچه از بعضى روایات ظاهر مى شود.
و این فقیر دیدم در مجموعه اى که شیخ اجل افقه ، ابو عبدالله محمد بن مکى عاملى معروف به شیخ شهید، به زیارت قبر استاد خود شیخ اجل عالم فخر المحققین نجل آیة الله علامه حلى (رضوان الله علیهم اجمعین ) آمد و گفت : نقل مى کنم از صاحب این قبر و او نقل کرد از والد ماجدش به سند خود از امام رضا (ع) که هر که زیارت کند قبر برادر مؤ من خود را و بخواند نزد او سوره قدر را و بگوید: اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد الیک ارواحهم و زدهم منک رضوانا و اءسکن الیهم من رحمتک ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم ، انک على کل شى ء قدیر ایمن شود خواننده و میت از فزع اکبر.
مؤ لف گوید که قبر فخر المحققین بنابر آنچه از کلام مجلسى اول در شرح فقیه ظاهر مى شود در نجف اشرف است و شاید نزدیک قبر والدش علامه (رحمه الله علیه ) در ایوان مطهر باشد.

 


¤ نویسنده: یازهرا مدد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

»» منوها
[ RSS ]
[ Atom ]
[خانه]
[درباره من]
[ارتباط با من]
[پارسی بلاگ]
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 1
مجموع بازدیدها: 56780
 

»» درباره خودم
 

»» لوگوی خودم
 

»» اشتراک در وبلاک
 
 

»» دوستان من
 

»» وضعیت من در یاهو